English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (480 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to tutor somebody in English U به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anglicism U اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
english speaking U انگلیسی زبان
British U زبان انگلیسی
old english U زبان انگلیسی قدیم
The English speaking-countries. U کشورهای انگلیسی زبان
The English - speaking world. U دنیای انگلیسی زبان
british english U زبان انگلیسی رایج درانگلستان
english speaking people U مردم یا ملل انگلیسی زبان
English is not a hard language . U انگلیسی زبان سختی نیست
how can I learn English U چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
american english U زبان انگلیسی که در امریکابان تکملم میشود
p U شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
qwerty U صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
tutor U درس خصوصی دادن به
tutorials U درس خصوصی دادن به
tutorial U درس خصوصی دادن به
tutored U درس خصوصی دادن به
tutors U درس خصوصی دادن به
to give private lessons U درس خصوصی دادن
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
lime juicer U ملوان انگلیسی انگلیسی
anglicising U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
glib U چرب زبان زبان دار
Arabic U زبان تازی زبان عربی
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
private U خصوصی
off the record <idiom> U خصوصی
informal U خصوصی
personal U خصوصی
subrosa U خصوصی
jackes U خصوصی
necessary house U خصوصی
private line U خط خصوصی
privates U خصوصی
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
tutors U معلم خصوصی
private finance U مالیه خصوصی
tutored U معلم خصوصی
private debt U بدهی خصوصی
tutor U معلم خصوصی
backstage U محرمانه خصوصی
private deed U سند خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
private law U حقوق خصوصی
private enterprises U موسسات خصوصی
private institutions U موسسات خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
Citizens' Band U باند خصوصی
passkey U کلید خصوصی
paticular U خصوصی بابت
praivate ownership U مالکیت خصوصی
private agreement U قرارداد خصوصی
apsidiole U نیایشگاه خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
private company U شرکت خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
personal U منقول خصوصی
off-the-record U محرمانه و خصوصی
off the record U محرمانه و خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
quasi private U نیمه خصوصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
semiprivate U نیمه خصوصی
in petto U بطور خصوصی
camarin U نیایشگاه خصوصی
relator U شاکی خصوصی
relator U مدعی خصوصی
private U اختصاصی خصوصی
special relativity U نسبیت خصوصی
proprietary company U شرکت خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
private saving U پس انداز خصوصی
private talk U صحبت خصوصی
private eye U کارآگاه خصوصی
private treaty U معامله خصوصی
privately leased line U خط اجارهای خصوصی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
extra tuition U تدریس خصوصی
private lessons U تدریس خصوصی
privates U اختصاصی خصوصی
subjective U فاعلی خصوصی
closets U گنجه خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
party line U خط خصوصی تلفن
private enterprise U عمل خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
pillow talk U حرفهای خصوصی
private eyes U کارآگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private detective U کاراگاه خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
privatising U خصوصی کردن
party lines U خط خصوصی تلفن
closet U گنجه خصوصی
closeted U گنجه خصوصی
closeting U گنجه خصوصی
privatises U خصوصی کردن
privatised U خصوصی کردن
private enterprise U شرکت خصوصی
privy U خصوصی محرمانه
casket U نامه خصوصی
privatizing U خصوصی کردن
privately U بطور خصوصی
privatized U خصوصی کردن
privatization U خصوصی کردن
privatizes U خصوصی کردن
caskets U نامه خصوصی
privatize U خصوصی کردن
private sector U بخش خصوصی
Britishers U انگلیسی
Britisher U انگلیسی
knuckle bow U انگلیسی
english woman U زن انگلیسی
Englishwoman U انگلیسی
johnny U انگلیسی
British U انگلیسی
knuckle guard U انگلیسی
limey U انگلیسی
limeys U انگلیسی
Britons U انگلیسی
Englishwomen U انگلیسی
Briton U انگلیسی
English U انگلیسی
Englishmen U انگلیسی
Englishman U انگلیسی
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
backsides U عقب هر چیزی خصوصی
backside U عقب هر چیزی خصوصی
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
pbx U تبادل انشعاب خصوصی
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
personal staff U ستاد خصوصی فرمانده
to be privately insured U بیمه خصوصی داشتن
curtain lecture U صحبتهای خصوصی زن وشوهر
jurist U متخصص حقوق خصوصی
jurists U متخصص حقوق خصوصی
ale U ابجو انگلیسی
redcoat U سرباز انگلیسی
english billiards U بیلیارد انگلیسی
jardin anglais U باغ انگلیسی
english system U سیستم انگلیسی
english opening U گشایش انگلیسی
association croquet U کروکه انگلیسی
middle english U انگلیسی تا 0051میلادی
english self taught U خوداموز انگلیسی
after the english f. به سبک انگلیسی ها
English altar U محراب انگلیسی
HMS U کشتی انگلیسی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com